به نظر شما کدوم فرهنگ برازنده کشورمون هست؟!
به مزار شهدا می روم،
به قطعه شهدا، از کنار عکس های آنها عبور می کنم
چادر را روی سرم محکم میکنم و زیر لب می گویم....
برادرم! دشمن سینه ات را نشانه گرفت و اسلحه ات را بر زمین انداخت
اما من تا زمانی که زنده ام نمیگذارم
دشمن افکارم را نشانه بگیرد و چادرم را بر زمین اندازد...
شهدا دعا داشتند، ادعا نداشتند
نیایش داشتند، نمایش نداشتند
حیا داشتند، ریا نداشتند
رسم داشتند، اسم نداشتند
و ما تا ابد به آنها که قمقمه ها را دفن کردند تا هوس آب نکنند مدیونیم
شهیدی که در عید قربان متولد ودر عید قربان به شهادت رسید
با سلام به ارواح طبیه شهدای اسلام از
صدر اسلام گرفته تا شهدای امروز در تمام نقاط دنیا بالاخص شهدای هشت سال
دفاع مقدس کشورمان و سلام و هزاران سلام به روح بزرگ شهید عباس بابایی که
به رغم داشتن درجه سرتیپی ارتش همیشه با ساده ترین لباسهای بسیجی در جبهه
ظاهر می شد به حدی که بارها و بارها خیلی از دست اندرکاران مسئولیتهای
مختلف جبهه ها او را با یک بسیجی عادی و ساده اشتباه می گرفتند و بعدها
متوجه میشدند فلان سرتیپ ارتشی همان بسیجی ساده ای بوده که به عنوان مثال
عرض شود
مسئول انبار اقای صادقپور به یک ارتشی که همراه شهید بابایی بوده (سرهنگ
خلیل صراف ) می گوید شما ارتشی ها بیایید این بسیجی ها را ببینید و هدایت
شوید از اینها طرز لباس پوشیدن را یاد بگیرید من نوکر هر چی بسیجی هستم
اشاره به قیافه شهید بابا یی می کند و می گوید به قیا فه اش نگاه کن اصلا
نور از چهره اش می بارد و تا اقای صراف دوستش می گوید اتفاقا ایشان هم
ارتشی است شهید بابایی با یک نگاه معنا داری از دوستش می خواهد که اورا
معرفی نکند.
………………………………………………………………………………………………………………………….
شهید سرتیپ عباس بابا یی ظاهرش ساده و بی
الایش و به قول معروف خیلی خاکی و متواضع بود، اما باطنش یک دنیا بررگواری
و اقا منشی داشت اقایی و سخاوت او و صفت زیبای مواسات او الگوی یک شیعه ای
واقعی است امام صادق ع و علی ع در احادیثشان به ان متذکر شده اند
یکی از هم دوره ای های شهید بابایی در امریکا میگفت توی امریکا دوره های خلبانی میدیدیم
یه روز دیدم روی بولتن خبری پایگاه (رئیس ) مطلبی رو نوشته که نظر همه را جلب کرد ه بود مطلب این بود .
دانشجو بابایی ساعت دو 2 بعد از نیمه شب می دود تا شیطان را از خود دور کند .
تا این مطلب را خواندم رفتم سراغ عباس گفتم قضیه چیه ؟
اولش نمی خواست بگه بعد شم اروم سرشو بالا اورد و گفت چند شب پیش بد خواب
شده بودم رفتم میدون چمن تا کمی بدوم کلنل (باکستر ) و زنش منو دیدن از شب
نشینی می امدند کلنل به من گفت این وقت شب برای چی می دوی ؟
بهش گفتم دارم ورزش می کنم گفت راستشو بگو گفتم راستش محیط خوابگاه خیلی
الوده هست شیطان ادمو بد جوری اذیت میکنه اگه ادم حواسشو جمع نکنه به گناه
می افته بعدش هم بهش گفتم میدونی دین ما برای این طور وقتا چه توصیه ای
میکنه ؟
عمل سخت انجام بدی ( علمدار اسمان ص 29 )
روحش شاد و با شهدای کربلا محشور شود انشاالله
همه دوست دارند که به بهشت بروند
امــا کسـی دوســـــت نــدارد که بــمیــــــــــــــــرد
بهشت رفتن جرأت مردن می خواهد...
و شهدا چه زیبا تفسیر کردند جرأت را...
